بلاقا گؤره




بؤلوم لر
     
سایغاج
rss feed
شهرام اشرف نيا
شخصي وبلاگ
آنا یارپاق       ایلگی      
+0 به يه ن


سه چهار سال پيش با پديده استارت‌آپ‌ويكند آشنا شدم، تصاوير، مطالب و ويئوهايي كه از رويداد منتشر مي‌شد نشان از به وجود آمدن جامعه‌اي پويا و فعال، به همراه آنچه Happiness  خوانده مي‌شود بود.
به طوري كه حتي انتشار اين اخبار كه نشان مي‌داد ما هم مثل آن ور آبي‌ها فكر و رفتار مي‌كنيم و كارمان گره خورده با علايق و خوشي‌هايمان است مايه خوشحالي مي‌نمود، اما شركت در اولين استارت‌آپ‌ويكند در اصفهان بخش بزرگي از اين كاخ باشكوه را در ذهن خرابمان خرابتر كرد، طوري كه با دوستاني كه براي برگزاري استارت‌آپ‌ويكند تبريز آماده ميشديم با حالتي مايوس صرف‌نظر كرده و آن را كان لم يكن اعلام نموديم، دليلش هم تجملات بي‌دليل و سخنراني‌هاي تكراي و به درد نخور مسئولين و غيره و غيره اعلام كرديم.
اما بعد از بازگشت طي جلساتي تصميم به برگزاري مستقل و به دور از هرگونه تجمل و سخنراني‌هاي تكراري (كه البته برخي اجتناب‌ناپذير مي‌نمود) گرفتيم و با جديت حتي كساني كه پيشنهاد اسپانسري با مبالغ بالا و در مقابل سخنراني در همايش را مطرح نمودند رد نموديم.‌‌

حالا از اين حرف‌ها بگذريم سخن اصلي كه خوش‌تر است بر سر منتورهاست، منتورهايي كه از دور چنان مي‌نمودند كه تو گويي ستاره شناس، منجم، پي اچ پي كار، كسب و كاردانيست بي بديل، اما از نزديك عكاس، فيلم بردار و كارگردانيست بي دليل.
ماجرا از آنجا خوشتر بنمود كه سريعا در اف‌بي و تو-ي-تر اد بنموديم تا از فيوضاتشان در باب تخصص رهنمانمان باشند تا شايد از اين جهل و ناداني برون آييم، اما در پيجهايشان از هرچيزي شنيديم و خوانديم و ديديم جز آنكه مي‌خواستيم، ماشاالله سرعت انتشار توييت هم قابل اندازه‌گيري با ابزارهاي بشري نمي‌بود فقط آن‌قدر بگويم كه با هر بار بازكردن HOME ، خانه را به كنترات برداشته و توييت‌هايي در باب امروز را بووووووق مي‌نامم، فردارا دوغ مي‌خورم، Free فلانكس كه من گفتم اينطور كه اينا توييت مي‌كنن الآنه كه مقر جندالله را فتح كنند، جالب‌تر اينجاست بعضي‌ها چنان گم شدن كوه نوردها در هيماليا را پوشش مي‌دادند كه بي بي سي و خالاسي و حتي داييسي قادر به چنين پوششي نبودند، بعدا فهميدم شبكه اجتماعي يعني همين، يعني زرد بودن، يعني پرسنال برندينگ، يعني هميشه تو چشم بودن، ولي مشكل اينجا بود كه بعضي از منتورهاي گرامي از بس تو چشم رفتن كه چشممان درآمد، بله چشمون دراد، چشم فالوراتون دراد...

امروزه در استارت‌آپ‌ويكندها كمتر كسي به فكر آن بدبختيست كه پول داده تا شايد چيزي ياد بگيرد است، شايد بهتر است دعا كنيم خداوند شر اين مك بوك ها و آيفون‌ها و دوربين هاي جلوي موبايل و اون دسته بيل‌هاي سلفي و ... را يكجا كم كند تا بلكه وقتب باقي بماند براي شركت كننده.

ماجرا از جايي جالبتر مي‌شود كه تازه زيرآب هم را هم ميزنند و مي‌گويند فلان كس زياد عكس ميگيرد اونو ول كن بگو من بيام آخه من ميتركونم! البته راست هم مي‌گويد ميتركاند ولي چه چيز را زياد به جزئيات نمي‌پردازيم.

در آخر سخن كليشه‌اي اينكه اين نوشته‌ها از ذهن پريشان و خل و چل بنده نشات گرفته و هيچ گونه سند و مدركي دال بر واقعيت نداشته و از نظر علمي نيز ساقط شده مي‌نمايد، و البته مطمئنا شامل همه منتورهاي عزيز نمي‌شود.





گؤنده ر 100 درجه کلوب دات کام گؤنده ر
بؤلوم :
یارپاق لار : 1
 
   
 
Powerd By : ARZUBLOG.COM Theme Designer : MyTheme.ir